تاکسی تنقلاتی
در ادامه انتشار مطالب ذره بینی در سرتوک در جستجو سوژه جدید یک مطلب ذربینی از خانم گیتی بابایی خیلی جالب توجه بود که با رعایت حقوق نویسنده انتشار می یابد. سوار ماشین که شدم جا خوردم،انگار وارد یک دکه ی فروش تنقلات شده باشم جلوی روی من پر بود از شکلات و شیرینی،گفتم : چه کار جالبی ، چطور شد که اینکار را شروع کردید؟ راننده جواب داد: اولین بار مسافری در ماشین قند خونش افتاد داخل داشبورد شکلات داشتم دادم خورد بعد نگه داشتم برایش آبمیوه گرفتم سرحال آمد و کلی دعام کرد. یک بار هم بچه...